5 ماهگی آقا هوراد
من ٥ ماهه شدم
کلی کارهای جدید یاد گرفتم.مثلا زبونمو از دهنم در میارم و صداهای قشنگی واسه مامان و بابام در میارم و البته سر و صورت مامان و بابا رو خیس میکنم.
گاهی اوقات لب بالایی خودمو با می می اشتباه میگیرم و تند تند شروع میکنم به مکیدنش و مامان و بابام میزنن زیر خنده خب لابد قیافم خنده دار میشه دیگه!
یاد گرفتم وقتی روی شکمم خوابیدم کل سر و بدنمو بالا نگه دارمو تو این زمینه حرفه ای شدم.باور نداری؟ خودت ببین!
هر چیز اعم از خوراکی و غیر خوراکی و پوشیدنی و سیم و ملافه و کنترل تلویزیون و عروسک و دست مامان و لباس بابا و لپ مامان و دماغ بابا و خلاصه هر چی دم دستم بیاد فوری میکنم تو دهنم تا ببینم چه مزه ایه!
به همه چیز علاقه دارم بغیر از دندونی و پستونک! متنفرم ازش!
گاهی دست خودمو تا مچ فرو میکنم تو حلقم طوری که عوقم میگیره و مامانی میاد کمکم و نجاتم میده!
با اینکه مامانی موهامو کوتاه کرده ولی بازم دست راستم کنترل خودشو از دست میده و میاد موهامو میکشه!منم دردم میاد خب! واسه همین میزنم زیر گریه
خیلی خیلی علاقه زیادی هم به ایستادن دارم.تا بابایی میاد دستهامو بگیره تا یکم باهام بازی و ورزش کنه فوری خودمو میکشم بالا و می ایستم
چونکه قراره دندونهام در بیاد برای تسکین خارش لب و لوچه ام رو جمع میکنم و عین پیرزنهای بی دندون میشم
موقع تعویض پوشک مامانی پاهامو بالا میده منم تندی با دو دستهام پاهامو نگه میدارم تو هوا و یه لبخند ملیح خوشکل تحویلش میدم و دیگه پاهامو بهش پس نمیدونم و مامانی به زور متوسل میشه و بالاخره چون دل من براش میسوزه پاهامو ول میکنم تا مامانی بتونه قبل از اینکه من جیش کنم پوشکمو ببنده
با دستهام پاهامو تا نزدیک دهنم میارم ولی هنوز نتنستم مزه ی پاهامو بچشم.
راستی امروز مامانی واسه اولین بار بهم سوپ داد که اصلا یه چیز وحشتناکی بود که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه ....از بس بدمزه بود همشو تف کردم بیرون و دهنمو قفل کردم تا نتونه به زور بریزه تو حلقم....امان امان امان از دست این مامانی
راستی این عکسمو واسه مسابقه فرستادم کاشکی برنده بشم
اینم لینکش.اگه دوست داشتین به من رای بدین
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=112360&PostID=11071773#11071773
پی نوشت: هوراد جونم تو این مسابقه برنده شد و نفر دوم شد