هورادهوراد، تا این لحظه: 12 سال و 29 روز سن داره

نی نی کوچولوی من

5 ماهگی آقا هوراد

1391/6/7 10:53
نویسنده : rahelemehraban
1,432 بازدید
اشتراک گذاری

من ٥ ماهه شدم

کلی کارهای جدید یاد گرفتم.مثلا زبونمو از دهنم در میارم و صداهای قشنگی واسه مامان و بابام در میارم و البته سر و صورت مامان و بابا رو خیس میکنم.زبان

گاهی اوقات لب بالایی خودمو با می می اشتباه میگیرم و تند تند شروع میکنم به مکیدنش و مامان و بابام میزنن زیر خنده خب لابد قیافم خنده دار میشه دیگه!ابرو

یاد گرفتم وقتی روی شکمم خوابیدم کل سر و بدنمو بالا نگه دارمو تو این زمینه حرفه ای شدم.باور نداری؟ خودت ببین!

هر چیز اعم از خوراکی و غیر خوراکی و پوشیدنی و سیم و ملافه و کنترل تلویزیون و عروسک و دست مامان و لباس بابا و لپ مامان و دماغ بابا و خلاصه هر چی دم دستم بیاد فوری میکنم تو دهنم تا ببینم چه مزه ایه!

به همه چیز علاقه دارم بغیر از دندونی و پستونک! متنفرم ازش!

گاهی دست خودمو تا مچ فرو میکنم تو حلقم طوری که عوقم میگیره و مامانی میاد کمکم و نجاتم میده!سبز

با اینکه مامانی موهامو کوتاه کرده ولی بازم دست راستم کنترل خودشو از دست میده و میاد موهامو میکشه!منم دردم میاد خب! واسه همین میزنم زیر گریهگریه

خیلی خیلی علاقه زیادی هم به ایستادن دارم.تا بابایی میاد دستهامو بگیره تا یکم باهام بازی و ورزش کنه فوری خودمو میکشم بالا و می ایستم

چونکه قراره دندونهام در بیاد برای تسکین خارش لب و لوچه ام رو جمع میکنم و عین پیرزنهای بی دندون میشم

موقع تعویض پوشک مامانی پاهامو بالا میده منم تندی با دو دستهام پاهامو نگه میدارم تو هوا و یه لبخند ملیح خوشکل تحویلش میدم و دیگه پاهامو بهش پس نمیدونم و مامانی به زور متوسل میشه و بالاخره چون دل من براش میسوزه پاهامو ول میکنم تا مامانی  بتونه قبل از اینکه من جیش کنم پوشکمو ببندهنیشخند

با دستهام پاهامو تا نزدیک دهنم میارم ولی هنوز نتنستم مزه ی پاهامو بچشم.

راستی امروز مامانی واسه اولین بار بهم سوپ داد که اصلا یه چیز وحشتناکی بود که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه ....از بس بدمزه بود همشو تف کردم بیرون و دهنمو قفل کردم تا نتونه به زور بریزه تو حلقم....امان امان امان از دست این مامانیابرو

راستی این عکسمو واسه مسابقه فرستادم کاشکی برنده بشم

 

اینم لینکش.اگه دوست داشتین به من رای بدین

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=112360&PostID=11071773#11071773

 

پی نوشت:   هوراد جونم تو این مسابقه برنده شد و نفر دوم شد

niniweblog.com

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامی امیرحسین
3 شهریور 91 17:40
سلام عزیزم ماشالا چه پیشرفتای زیادی کرده گل پسرت.خیلی نازه .بوسش کن جای من. در مورد میزان خرید یه چیزی بین 3 تا 6 تومن هر سال 20 هزاری دارو میخره.سفرها هم درسته ولی به ضرر تموم میشه!مثلا ما یه سبد 12 تومنی خریدیم که تخفیف خیلی ویژه ای داشت که 5 تومن بود.بهمون گفتن بجای تخفیف بیاین ببریمتون بلغارستان!ما هم گفتیم زکی!
مامان یاشار
3 شهریور 91 20:20
جان دلم هزار ماشالا هزار ماشالا هوراد خوشگلمون حسابی بزرگ شده ها... راحله جون تو این چند وقت کاملاً رشدش مشهوده. خدا برات حفظش کنه خیلی شیرین شده عاشق اون عکسشم که دمر بوده و بلند شده. ببوسش یه عالمه
سمان مامان آرشیدا
3 شهریور 91 21:09
سلام راحله جون. دلم واسه تو و هوراد جونی تنگ شده بود. هرروز میومدم وبتو سرمیزدم به امید اینکه آپ کنی. وای ماشاللا به هوراد ورزشکار. مثل آرشیدا فلفل شده. ببوسش. راستی جابجاشدین؟ عکس مسابقش هم خوشکله. من بهش رای میدم. الانم میرم از آرشیدا عکس بگیرم. منم شرکت کنم.ههههههههه توام به جوجوی من رای بده.
رضوان مامان رادین
3 شهریور 91 22:44
قربون اون عینک آفتابی زدنتتتتتتتتتت
مینا مامی لیانا
4 شهریور 91 0:43
هوراد جون هر کاری که میخوای بکنی بکن خاله شما صاحب اختیارین. چقدر قشنگ نوشتی خیلی بامزه بود. راستی امروز مامانی واسه اولین بار بهم سوپ داد که اصلا یه چیز وحشتناکی بود که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه. وای یعنی کلی خندیدم راحله.
سمانه (مامی آرشام)
5 شهریور 91 13:58
ای جونم به این آقا هوراد گل و زرنگ چقدر بامزه درباره خودش شرح حال نوشته بخورمش ببوسش از طرف من راحله جون این متن را هم میدم آرشام بخونه شاید ذوقش گرفت و خوب نوشت درباره خودش
سمان مامان آرشیدا
8 شهریور 91 10:49
برنده شدنت مبارک گل پسری. ایشاللا همیشه برنده باشی نفس.